فریاد بی صدا

فریاد بی صدا

نفس های یخی

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 20
بازدید هفته : 61
بازدید ماه : 161
بازدید کل : 23003
تعداد مطالب : 14
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



یوزرنیم و پسورد روزانه نود 32


هوای برفی


عجب برفی میباره بیرونو که نگا میکنم دلم میخواد برم زیر برفا ... 

چه حالی میده تو این هوا قدم بزنی تنهای تنها باشی با یه سیگار ..نه یه بسته بهتره ...

 یه جاده باشه با من ...  

یه آهنگ خوبم داشته باشی ...

تو جاده قدم بزنی سیگارو آتیشش کنی واسه خودت حال کنی ...

خب دیگه دل خوشی ما هم اینجوریه ...  

خدایا دل خوشی ما رو از دستمون نگیر ...

دلم میخواد امشب درستو حسابی به گذشته و آینده فکر کنم ...

یه کسی هست فکر کردم که مثه خودمه ولی دیدم نا بابا اون کجا من کجا...

خودشو زده بود به کوچه علی چپ ما هم که ساده باورمون شد...  

آخرشم یه خدافظی هم نکرد و رفت ...

خب به سلامت شاید من توقع بیشتری ازش داشتم ...

 فکر کردم دلش پاکه ولی نبود ...  

دلم از این کارش گرفت با خودم گفتم پسر باز که دستت انداختن ...  

من که ازش چیز خاصی نخواستم فقط میخواستم مواظبش باشم که دست گرگا نیوفته...

چهرش خیلی پاک بود وقتی نگاش میکردم یه حس خوبی بهم میداد...

نمیدونم چرا این کارو کرد ولی ناز دستاش ناز چشاش ناز اون اوهوم گفتناش ...

خب دیگه حالا هرچی شد دیگه شد




نظرات شما عزیزان:

عزراییل
ساعت15:19---3 دی 1391
میگم آپ کنی خوبه آ




پاسخ:ok


عزراییل
ساعت20:50---28 آذر 1391
همه تو لینکاتن جز من....

عجیبم نیس...پاسخ:خب با خودم گفتم شاید نخوای باهام رابطه داشته باشی


عزراییل
ساعت13:59---28 آذر 1391
هی غریبه؟

آشنا میزنی برام...

بوگو بینم کیستی؟؟؟؟؟
پاسخ:همون غریبه آشنا


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: hiichkass تاريخ: یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

روزگار غریبیست نازنین دهانت را می بویند مبادا که گفته باشی دوستت میدارم دلت را می بویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد روزگار غریبیست نازنین عشق را کنار تیرک راه بند تازیانه می زنند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد در این بن بست کج و پیچ سرما آتش را به سوختبار سرود وشعر فروزان میدارند به اندیشیدن خطر مکن آنکه بر در می کوبد شباهنگام به کشتن چراغ آمده است نور را در پستوی خانه نهان باید کرد آنک قصابانند برگذرگاهها مستقر با کنده و ساطوری خون آلود و تبسم را بر لبها جراحی می کنند و ترانه را بر دهان شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد کباب قناری بر آتش سوسن و یاس ابلیس پیروز مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to gorestan.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com